اگر در گذشته ایران به چین نیاز داشت، اکنون شرایط بینالمللی با توجه به سیاست مهار آمریکا به سمتی حرکت میکند که چین هم به ایران نیاز دارد و اکنون در عرصههای سیاسی استراتژیک، چین هم نیازمند ایران است.
دکتر فاطمه محروق ، تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به برگزاری بیستمین کنگره چین و تمدید دوره پنج ساله ریاست جمهوری شی جین پینگ در هفته گذشته، در خصوص تاثیرگذاری شی در سیاست خارجی چین طی ۵ سال گذشته، اظهار کرد: بخشی از تمایزات دوره شی با دیگر روسای جمهور چین به شخصیت او و اقتداری برمیگردد که وی از خود به نمایش گذاشته است. نمود این مسئله را میتوان در کنگره نوزدهم حزب مرکزی چین و به نمایش گذاشتن شخصیتی مانند مائو از جانب شی، جستجو کرد. لذا اکنون با تثبیت سومین دوره رهبری شی جین پینگ، این سوال مطرح میشود که آیا میتوان شاهد تمرکز قدرت در دستان شی به همان نحوی بود که در دوره مائو شاهدش بودیم؟
وی اضافه کرد: تمایز دیگر ۵ سال اخیر ریاست جمهوری شی با دیگر روسای جمهور پیشینش، به تلاشهای او برای تغییر و اصلاح قانون اساسی یا سیاستهای نهادی داخلی چین بر میگردد؛ چراکه تا پیش از شی، تمام رهبران حزب کمونیسم که به صورت همزمان رئیس جمهور چین و رئیس کمیسیون مرکزی نظامی چین بودند، تنها به عنوان دو دوره برای ریاست جمهوری برگزیده میشدند، اما شی از سال ۲۰۱۲ که به قدرت رسید و به طور جدی از ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ تمرکز قدرت را به دست گرفت، با ایجاد تغییرات نهادی داخلی که در کنگره بیستم نمود یافت، برای تداوم دوره ریاست جمهوری خود اقدام کرد.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص تاثیر شی بر سیاست خارجی چین در ۵ سال گذشته عنوان کرد: پاسخ این پرسش را باید به تفاوت دوره شی با دیگر روسای جمهور همچون هو جین تائو دنبال کرد. اولین تمایز و تغییرات به تحولاتی که ناشی از رشد ملی چین است، بر میگردد. در سال ۱۹۹۰ که هو جین تائو در راس حکومت چین بود، به دلیل قدرت روزافزون این کشور در سطح بینالملل، سیاست خارجی چین بین سیاست مسالمتآمیز و اقدامات جسورانه در جهت منافع حیاتی این کشور، به صورت پاندولی در نوسان بود.
محروق ادامه داد: از سویی رهبر پیشین چین توانایی لازم را در خود نمیدید که بخواهد همانند شیجینپینگ عمل کند و از طرف دیگر به دلیل اینکه قدرت روزافزون چین باعث ترس بازیگران دیگر بینالمللی میشد، چین برای از بین بردن ترس قدرتهای غربی و اینکه نشان دهد ظهوری مسالمتآمیز خواهد داشت، همواره به صورت پاندولی عمل کرده است، یعنی گاهی بر پایه همزیستی مسالمتآمیز و گاهی عملکردی جسورانهتر داشته است.
وی با بیان اینکه چین ترس همدستی شرکای منطقهای خود با آمریکا را داشت، گفت: با توجه به رشد ملی چین و تبدیل شدنش به دومین قدرت اقتصادی جهان و یک قدرت مهم در سیاست بینالملل، آهنگ تغییرات به صدا در آمد، اما هو جین تائو هنوز آن آمادگی لازم را نداشت که بخواهد تحولات لازم را انجام دهد، ولی زمانیکه در سال ۲۰۱۲ شی جین پینگ به قدرت رسید، تمامی تمرکز خود را بر همین مسئله گذاشت و اجرای ابتکارات راهبردی مانند طرح کمربند و جاده، طرح نوین امنیت آسیایی، طرحهای اقتصادی مختلف و… را در پیش گرفت و برای اینکه بتواند طرحهای بلند پروازانه خود را عملی کند، شروع به تمرکز قدرت در دست خود کرد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل افزود: زمانی که شی به قدرت رسید ارزیابیاش از محیط خارجی این بود که دیگر نمیتواند مانند دنگ شیائو پینگ بر شعار پنهان کردن توانمندیها و خرید زمان جلو رود و از طرف دیگر چین به آن مقدار از قدرت و ثروت و توانمندی رسیده که شاخکهای دنیا به آن حساس شده است. پس شی لازمه یک سیاست خارجی موثر را فعالانه و جسورانه عمل کردن در سطح منطقهای و بینالمللی دید و با توجه به ویژگیهای شخصیتیاش، طی ۵ سال گذشته جسورانه عمل کرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اقدامات شی در دورههای گذشته ریاست جمهوریاش، گفت: شی در دریای شرقی و جنوبی به ایجاد جزایر مصنوعی و اسکلههای جدید و همچنین باندهای فرودگاهی جدید اقدام کرد و از طرف دیگر طرح کمربند و جاده که پروژهای کلانمنطقهای و بینمنطقهای است را با هدف پیوند زدن شرق به غرب در چارچوب جاده ابریشم دریایی و جاده ابریشم زمینی در پیش گرفت که با عنوان نظمسازی با ویژگیهای چینی و به بیان شی بازار سوسیالیستی چینی نیز نام گرفته است.
محروق با اشاره به رفتار شی در ۵ سال گذشته و مقایسه بین رفتار او در نوزدهمین کنگره حزب مرکزی چین و بیستمین کنگره آن، اظهار کرد: در نوزدهمین کنگره شی فاتحانه و قدرتمندانهتر عمل میکرد و با اتکا به توانمندی و قدرتی که در سطح بینالملل داشت صحبت میکرد، ولی در بیستمین کنگره با گذشت ۵ سال، شی متوجه شده است با محدودیتهایی به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان روبروست. به خصوص سیاستهای تجاری و اقتصادی که آمریکا برای مهار چین در این چند سال اخیر دنبال کرده، به حدی چین را با محدودیتهای شدیدی مواجه کرده که ارتباطش با زنجیره عرضه جهانی در حال قطع شدن و آهنگ رشد اقتصادیاش در حال کاهش است.
تغییر الویتهای چین در آینده
وی با اشاره به تغییر اولویتهای شی در ۵ سال آینده عنوان کرد: شی در ۵ سال گذشته به مولفه اقتصادی تاکید میکرده است، اما الان به دلیل اینکه به تثبیت حوزه اقتصادی رسیده، با توجه به جنگ و چالشهای سیاسی در عرصه بینالمللی در ۳ سال اخیر و افزایش رشد اقتصادی ۱۲ ماه گذشتهاش، به دنبال مشروعیتبخشی به سیاستهای خود است. شی در بیستمین کنگره چین به واژه امنیت بسیار تاکید کرد و به جای واژههایی مانند همکاری، روی تعامل مثبت تاکید کرد. این نشان میدهد شی جین پینگ چشمانداز همکاری را در عرصه بینالمللی نسبت به گذشته ضعیفتر میبیند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با بیان اینکه اکنون چین به تعامل مثبت امیدوارتر است، ادامه داد: شی مفهوم امنیت ملی را به این دلیل بسیار به کار میبرد که دائما متمرکز بر مدیریت بحرانها و چالشهای بیرونی، جنس روابطش با قدرتهای بزرگ و وارد شدن به چهارمین دوره بحران تایوان است و برای مدیریت این موارد به تمرکز شدید قدرت و حفاظت از امنیت ملیاش تاکید میکند. شی برای تقویت قدرتش قصد دارد مکانیسمهایی را به کار ببرد که بتواند تهدیدهای بیرونی را مهار کند.
محروق افزود: شی جین پینگ در گزارش بیستمین کنگره حزب مرکزی چین، به صورت مستقیم تحریم را به عنوان یکی از تهدیدهای امنیت ملی خود عنوان کرد. از طرف دیگر در مورد بحران تایوان، هر چند مستقیما به آمریکا و متحدانش اشاره نکرد، اما در بحث مداخله ارضی از یک ابتکار راهبردی صحبت کرد که میخواهد از آن در جهت رفع و خنثیسازی تهدیدات خارجی استفاده کند تا بتواند تلاش آمریکا برای ایجاد حلقه محاصره چین را مهار کند.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین با توجه به رفتار چین طی ۵ سال گذشته، در ۵ سال آینده نیز تغییر چشمگیری در سیاست خارجیاش دیده نخواهد شد، اما رفتار شی به دلیل مواجه شدنش با بسیاری از محدودیتها و چالشهای بیرونی همچون آمریکا و متحدانش، از حالت جسورانه به سوی احتیاط و ثبات حرکت خواهد کرد تا بتواند سیاستهای صنعتی و فناوریهای پیشرفته خود را به خصوص در بخشهایی که الان در معرض خطر محدودیتهای ناشی از زنجیره تامین جهانی قرار دارد، با سیاست خودکفایی دنبال کند. به همین دلیل شی در بیستمین کنگره حزب مرکزی چین، مکررا از واژه امنیت ملی و تحریم استفاده کرد.
جایگاه ایران در سیاست خارجی چین در پنج سال آینده
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی در خصوص جایگاه ایران در سیاست خارجی چین در ۵ سال آینده اظهار کرد: سیاست خارجی چین در ۵ سال آینده نسبت به ۵ سال گذشته در قبال ایران تغییری نخواهد کرد. در واقع ما در ۵ سال گذشته جزو اولویتهای اول سیاست خارجی چین نبودیم و در رتبههای چهارم به بعد قرار داشتیم، اما ایران به عنوان یکی از قدرتهای مهم در خاورمیانه جایگاه مثبت و ویژهای در سیاستهای چین در خاورمیانه دارد. این نگاه چین به ایران از آن جهت است که چین مخالف یکجانبهگرایی آمریکاست و آمریکا از چین، ایران و روسیه به عنوان قدرتهای تجدیدنظرطلب یاد میکند. بنابراین چین نسبت به سایر شرکای منطقهای و خاورمیانهای خود، روی ایران حساب ویژهتری باز میکند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل اضافه کرد: اگر زمانی تحریمهای آمریکا در قبال چین به جایی برسد که آمریکا و کشورهای غربی بخواهند روابط خود را با این کشور قطع یا محدود کنند، بسیاری کشورها از این سیاست پیروی خواهند کرد، اما ایران تنها کشوری است که به دلیل سیاستهای مستقلی که دنبال میکند، در یارگیریهای استراتژیک چین نقشی کاربردی دارد. بنابراین اگر در گذشته ایران به چین نیاز داشت، اکنون شرایط بینالمللی با توجه به سیاست مهار آمریکا به سمتی حرکت میکند که چین هم به ایران نیاز دارد.
محروق با بیان اینکه یارگیریهای استراتژیک و همکاریهای راهبردی نیاز متقابل ایران و چین است، ادامه داد: هرچند وابستگی تجاری ایران و چین و جنس تعاملات اقتصادیشان نامتقارن و به سود چین بوده است، اما اکنون در عرصههای سیاسی استراتژیک چین هم نیازمند ایران است. برای مثال شیجینپینگ در دوره گذشته ریاست جمهوریاش وقتی به قدرت رسید وارد ایران شد و طرح ۲۵ ساله مشارکت جامع راهبردی را با ایران را امضا کرد که تا پیش از آن با دیگر کشورهای خاورمیانه امضا کرده بود، اما تحقق این امر منوط به این است که تصمیم گرفته شد مشارکت جامع راهبردی با یک نگاه کلان حاکمیتی و صرفنظر از اینکه چه دولتهایی در ایران روی کار باشند، دنبال شود و نقطه ثباتی باشد تا چین و ایران طرحها و سرمایهگذاریهای خود را به صورت دوجانبه با یکدیگر جلو ببرند.
محروق با بیان اینکه پس از تشدید تحریمها علیه ایران عملا دست کشورهای غربی از بازار ایران کوتاه شد و چین خلاء نبود آنها را پر کرد، گفت: در اکثر حوزههای مهم و استراتژیک نفتی، پتروشیمی، اقتصادی و ریلی شاهد حضور پررنگ چین بودیم. هر چند در مقاطعی تحت تاثیر فشارهای تحریمی این همکاریها کاهش پیدا کرد، ولی هیچگاه قطع نشد و دو طرف سعی کردند به شیوهها و راههای مختلف این همکاریها را ادامه دهند. در واقع با وجود اینکه برخی شرکای آسیایی ایران همچون کره جنوبی و ژاپن که بعضا تحت تاثیر فشارهای آمریکا روابطشان را به طور کامل با ایران قطع کردند، چین هرگز این روابط را قطع نکرد.
وی افزود: گسترش همکاریهای ایران و چین در حوزههای مختلف نفتی، ترانزیتی، اقتصادی، حمل و نقل، ریلی و … به این معنا نیست که سرعت سرمایهگذاریهای زیرساختی که چین اکنون در ایران انجام میدهد بالا باشد، زیرا چنین همکاریهایی تحت تاثیر عوامل مختلف قرار دارد و فراتر از همکاریهای اقتصادی در حوزههای نظامی، در حوزه دفاعی هم همکاریهایی بین طرفین در حال انجام است که عمدتا اطلاعات در این حوزه به بیرون درز نمیکند.
جایگاه خراسان رضوی در طرح کمربند و جاده
این تحلیلگر مسائل چین در خصوص تاثیر روابط ایران و چین بر طرحهای ناتمامی که در خراسان رضوی منتظر روانه شدن سرمایههای چینی است، اظهار کرد: با توجه به اینکه در طرح جاده ابریشم زمینی، ایران دارای جایگاه است و مثلا مسیر حمل و نقل ریلی که از چین به سرخس و سپس به ترکیه میرود، خراسان رضوی در مسیر کمربند و جاده قرار میگیرد و ظاهرا طبق خبرها، توافقاتی بین دولتهای چین و ایران برای ایجاد بزرگترین مرکز و پارک لجستیکی و کانتینری در سرخس با سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیون یوانی از طرف چین صورت گرفته است. خراسان دارای موقعیت ویژهای در مسیر کمربند و جاده است که میتواند چین را از شرق به غرب پیوند دهد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه موفقیتآمیز بودن طرح کمربند جاده نهتنها مسئلهای دوطرفه بلکه چند جانبه با کشورهای دیگر است، اظهار کرد: طرفین دیگر این طرح قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و ترکمنستان هستند و مهمترین مسائل طرفین این است که در حوزههای زیرساختی مانند خدمات گمرکی برای تخلیه بار، باراندازی، بارگیری، تعیین تعرفهها و چگونگی صدور روادید برای رانندگان ضعفهایی وجود دارد که حل آن نهتنها به ایران بلکه به دیگر کشورها نیز مرتبط است. حتی در این مسیر رقابتهای منطقهای مانند تلاش ترکیه برای تغییر ژئوپلوتیک مرزهای شمالی ایران چالشی برای تحقق چنین طرحهایی است.
محروق اضافه کرد: چالشهایی مانند نگرانی بابت ایجاد تغییرات ژئوپلوتیکی در مرزهای شمالی ایران، چینیها را محتاطترمیکند، زیرا ریسک سرمایهگذاری را برای آنها بالا میبرد. پس در چنین شرایطی چینیها کمی دور مینشینند تا وقایع را رصد کنند. در نتیجه در مسیر طرح کمربند و جاده و دیگر طرحها، مشکلات بین دو کشور و مسائل مربوط به دیگر کشورها باید مرحله به مرحله توسط هر یک از کشورهایی که در مسیر این جاده هستند، برطرف شوند.